اختصاصی خبرنگاران : ناوین رابلی و ریکشای سولارش در تهران

به گزارش کد الکترونیک، بسیاری از ما آرزوهای بزرگی در سر داریم که هیچ گاه برای رسیدن به آن ها کوشش نمی کنیم یا در میانه راه ناامید شده و دست از کوشش برمی داریم. آرزوهای شما، چه بزرگ باشند، چه کوچک، ارزش کوشش کردن را دارند. بسیاری از بزرگانی که نامشان در تاریخ ثبت شده است، به جای نشستن در خانه و صرفا فکر کردن به رویاهایشان، کوشش نموده اند، سختی کشیده اند و در نهایت به آنچه می خواستند، رسیده اند. ناوین رابلی که پیش تر در شیراز با او مصاحبه ای را ترتیب داده بودیم، یکی از این افراد است.

اختصاصی خبرنگاران : ناوین رابلی و ریکشای سولارش در تهران

ناوین که دانش آموخته رشته الکترونیک در استرالیا است، اهل هندوستان است و دست به حرکتی زده تا جهان را تحت تاثیر خود قرار دهد. او با یک اتوریکشای الکتریکی که با انرژی خورشیدی کار می نماید، میخواهد از کوچی تا لندن را بدون فراوری آلودگی سفر کند تا از این طربق پیام ارزشمند خود را به گوش جهانیان برساند. مسیری که او انتخاب نموده از ایران هم می گذرد. او پریروز به تهران رسید و ما با او تماس گرفتیم تا از تجربه سفرش به ایران و برنامه آینده سفر ماجراجویانه اش بپرسیم. ناوین فردی خون گرم و خورشرو است و به تمام سوالات ما با حوصله پاسخ داد. در ادامه می توانید گفتگوی ما با او را مطالعه کنید.

سفر به ایران چطور بود؟ مناطقی که از آن ها بازدید کردید، مردم و فرهنگ ایران چطور بودند؟ آیا از سفر به ایران راضی هستید؟

من بعد از ملاقات با همکار شما در شیراز به اصفهان رفتم و در راه، مردم بسیار خوب و دوست داشتنی را دیدم. اما یکی از جالب ترین آن ها چوپانی به نام رحیم بود که در روستایی در نزدیکی مرودشت زندگی می کرد و تا به امروز چند صد کیلومتر بیشتر از محل زندگی اش دور نشده بود. با این حال بسیار خوب انگلیسی صحبت می کرد. وقتی از او درخواست کمک کردم به من گفت که می توانم به شما کمک کنم اما در ازای آن یک یادگاری از شما می خواهم. از او پرسیدم چه چیزی به تو بدهم و او در پاسخ گفت که یک کتاب انگلیسی می خواهد. من با خانواده او هم آشنا شدم و متوجه شدم که چوپانی شغل خانوادگی آن ها است، اما چنان از لغات پیشرفته ای برای تکلم به انگلیسی استفاده می کرد که فکر می کردم با یک استاد دانشگاه صحبت می کنم! او بدون اینکه به کلاسی برود و فقط با مطالعه کتاب هایی که دوستانش از تهران و شهرهای دیگر برای او می خریدند تا این حد انگلیسی را خوب یاد گرفته بود. او خیلی دوست داشت با من صحبت کند تا توانایی هایش در صحبت به زبان انگلیسی را ارتقا دهد. صبح روز بعد که بیدار شدم دیدم 50 صفحه از کتابی که به او هدیه داده بودم را خوانده است. برای من عجیب بود که او از هر فرصتی برای مطالعه انگلیسی استفاده می کرد و در کیفی که همراه داشت همواره قلم و ماژیک و کتاب های انگلیسی اش وجود داشتند. نکته ای که باعث می گردد این داستان برای من مجذوب نماینده باشد این است که اگر واقعا اراده کنید قطعا راهی برای رسیدن به آرزوهایتان پیدا می کنید و من این موضوع را در وجود رحیم دیدم.

در صفاشهر هم هوای سرد برای من کمی مشکل ساز شد، چراکه لباس های گرم همراه نداشتم و دما به 2 درجه سانتی گراد رسیده بود. اما در آنجا هم مثل همواره مردم ایران من را به خانه شان دعوت کردند و شب را در منزل یک خانواده خوب و مهمان نواز گذراندم. در آن شب همه فامیل و دوست آشنای آن خانواده به آنجا آمدند و با من عکس و سلفی گرفتند.

به نظر می رسد شما با فرهنگ ایرانی ارتباط برقرار نموده اید و آن را دوست دارید.

فرهنگ ایرانی عالی است و مهمان نوازی ایرانی ها کم نظیر است و این بسیار برای من اهمیت دارد. به خصوص در جنوب ایران مردم بسیار خون گرم هستند و آدم احساس راحتی می نماید. درمجموع همه چیز خوب بود و مردم هم بسیار دوست داشتنی بودند.

از بین شهرهایی که تا به امروز به آن ها سفر نموده اید، کدام یک را بیشتر دوست داشتید؟

برای من مجذوب نماینده ترین چیزی که در ایران دیدم پرسپولیس یا همان تخت جمشید در مرودشت بود و علت آن تاریخی است که در پشت این بنای بزرگ وجود دارد. شهر شیراز هم احتمالا محبوب ترین شهر من در ایران است، چراکه مردم این شهر بسیار شاد هستند و این روحیه را به دیگران نیز انتقال می دهند. البته کاشان را هم به خاطر تاریخ 7 هزار ساله اش دوست داشتم. در آنجا نیز اتفاق جالبی افتاد که منجر به مدل نو موهای من شد! جلوی یک آرایشگاه توقف کردم و از آن ها خواستم اجازه دهند که از برق برای شارژ کردن ریکشا استفاده کنم. او درباره پروژه من پرسید و از کاری که می کنم خوشش آمد، اما گفت که از مدل موی من خوشش نمی آید و به رایگان موهایم را برایم کوتاه کرد و نتیجه اش مدل موی نوم شد. درست پس از آن بود که چند خبرنگار به سراغ من آمدند تا به تهیه خبر بپردازند. کاشان از یک جهت دیگر نیز برای من مهم بود چراکه درست فردای آن روز جهانگردهای اروپایی به من پیام دادند و این نشان می داد که توانسته ام تا حدی به هدف پروژه ام نزدیک شوم.

شما اتوریکشای بسیار زیبایی دارید که به خاطر رنگ و طرح هایی که روی آن دیده می گردد جلب توجه می نماید. آیا تا به امروز شده که مردم با تماشا توک توک سولار شما به سمت شما بیایند و درباره وسیله نقلیه تان سوال بپرسند؟

خیلی این اتفاق می افتد. مردم نزد من می آیند و پشت سر هم سلفی می گیرند و حتی برخی از آن ها می خواهند داخل ریکشای من بنشینند و آن را امتحان نمایند. حتی در قم برخی از مردم من را هل می دادند که سوار ریکشا شوند!

در سفری که به ایران داشتید غذاهای ایرانی را هم امتحان کردید؟ غذای ایرانی محبوب شما چه بود؟

من خیلی اهل غذا هستم و دوست دارم غذاهای مختلف را امتحان کنم. در قم سوهان خوردم که خیلی طعم خوبی داشت. در اصفهان بریانی و خورشت ماست را امتحان کردم. ته چین هم یکی از غذاهای محبوبم بود و البته تا دلتان بخواهد کباب خوردم؛ انواع کباب ها. اما اگر بخواهم غذای محبوبم در ایران را انتخاب کنم بریانی را انتخاب می کنم. ما هم در هند غذایی به نام بریانی داریم که البته با بریانی اصفهان فرق دارد و آن را با برنج می خوریم. اما بریانی اصفهان بسیار خوشمزه بود و طعم آن برای همواره در فکر من می ماند.

آیا به نظر خودتان توانسته اید پیامتان را به ایرانی ها برسانید؟ من می دانم که یکی از اصلی ترین پیام های شما مسئله هوای پاک است. آیا فکر می کنید در مخابره پیامتان به مردم ایران پیروز عمل نموده اید؟

مهم ترین پیامی که من می خواهم به مردم بدهم در این سه کلمه خلاصه شده است: Build (بساز)، Travel (سفر کن) و Inspire (الهام بخش باش). وقتی می گویم الهام بخش باش منظورم این است که باید در پی برآورده کردن آمال و آرزوهایی بروید که تصور می کنید دیگر مرده اند. پروژه من حدودا بین سه تا چهار سال به طول انجامید تا شروع گردد. من مسائل فراوانی داشتم؛ بسکمک از دوستانم می گفتند این کار را نکن و در پی این باش که زندگی برای خودت بسازی، اما من واقعا باور داشتم که می توانم این کار را انجام دهم. این اولین پیامی است که من می خواهم بدهم. می خواهم مردم باور نمایند که اگر بخواهند می توانند رویاهایشان را به واقعیت تبدیل نمایند.

دومین پیامی که می خواهم به مردم بدهم و شاید کمی در ارائه آن ناپیروز بوده ام این است که ما باید سبک زندگی خود را تغییر دهیم وگرنه زندگی برای نسل های آینده بسیار سخت خواهد شد. از نظر من در ایران اغلب مردم نسبت به این موضوع حساس هستند و به بچه هایمان فکر می نمایند و من از این موضوع بسیار خوشحالم. اما من با دانشگاه ها و بسکمک از ارگان ها به وسیله ایمیل مکاتبه نموده ام که هیچ یک به من پاسخی ندادند. از طرفی به علت مسئله تفاوت زبان نتوانسته ام پیامم را به خوبی به گوش مردم ایران برسانم.

امیواریم ما در وب سایت کد الکترونیک بتوانیم در این زمینه تا حدی به شما کمک کنیم. تهران شهر پرترافیک و آلوده ای است. البته حالا که شما به این شهر رسیده اید از بخت خوب شما باران آمده و هوا مطبوع است. شاید حرکت های این چنینی مثل پروژه شما بتواند در فرهنگ سازی و حساس کردن جامعه نسبت به مسئله آلودگی هوا موثر باشد. نظر شما چیست؟ آیا جوان های ایرانی هم می توانند کاری مثل کار شما انجام دهند؟

نه تنها در ایران، بلکه در همه جای جهان از دهلی و بنگلور تا نیویورک، مردم باید به این موضوع به طور جدی فکر نمایند. اما همان طور که گفتم مسئله ای که در ایران وجود دارد، عدم ارتباط کافی با من است. مثلا من امروز به تهران رسیدم اما نمی دانم باید با چه کسی صحبت کنم و با چه ارگانی تماس بگیرم. مردم در خیابان من را می بینند و پیام من را می شنوند، اما تا زمانی که من به دانشگاه ها و مدارس نروم، پیام من در رسانه ها همه گیر نمی گردد.

سوالی بعدی که می خواهم از شما بپرسم شاید کمی عجیب به نظر برسد! از نظر شما برترین و بدترین ویژگی مردم ایران چیست؟ می خواهم خیلی رک به این سوال پاسخ دهید، چراکه ما دوست داریم نظر شما را بدانیم.

برترین ویژگی قطعا مهمان نوازی ایرانی ها است. ایرانی ها مردمی بسیار خون گرم و دوست داشتنی هستند.

آیا برخی موقع این مهمان نوازی بیش از حد نمی گردد؟ منظورم به حدی که شاید کمی آزاردهنده باشد.

به هیچ وجه... مهمان نوازی ایرانی ها عالی است. انگار یک شاهزاده ام که همه مرا دوست دارند و به خانه شان دعوت می نمایند و غذاهای خوشمزه به من می دهند. در هند هیچ کس به من اهمیت نمی دهد، اما در اینجا انگار شاهزاده ام!

اما چیزی که شاید آزاردهنده است و همواره برای درک آن مشکل دارم، تعارف است. من تا قبل از رسیدن به شیراز با فرهنگ تعارف آشنایی نداشتم. من متوجه نمی شوم که اگر کسی چیزی به من می دهد باید چه جوابی بدهم. اگر بگویم آری زشت است؟ اگر بگویم نه آن چیز از آن من خواهد شد یا نه؟ کمی برای درک کردن شرایط تعارف مشکل دارم.

درست است. می دانم که همواره درک فرهنگ تعارف برای خارجی ها مشکل است، اما به شما پیشنهاد می دهم محض احتیاط هر چیزی به شما تعارف شد پاسخ مثبت بدهید، چون ممکن است با نه گفتن آن را از دست بدهید! اما به عنوان سوال آخر برنامه شما برای آینده چیست. من می دانم که قصد دارید به شمال غرب ایران و تبریز سفر کنید و از آنجا وارد کشور ترکیه شوید. در ترکیه از کدام شهرها بازدید می کنید؟

چالشی که فعلا با آن مواجهم این است که از اینجای سفر به بعد ارتفاع افزایش پیدا می نماید. از طرفی موج باران و باد نیز در شمال غرب ایران به راه افتاده است. از سوی دیگر سولار توک توک من نوا کمی صداهای عجیب ایجاد می نماید و احتمالا کمی مشکل فنی دارد. مسئله دوم هم مربوط به امنیت در ترکیه است، چراکه اخیرا اتفاقات ناگواری در این کشور رخ می دهد که کمی من را نگران نموده است. در ترکیه از شهرهای ارزروم، سیواس، آنکارا و استانبول عبور خواهم کرد تا به اروپا برسم. بعلاوه رالی اتومبیل های الکتریکی در اروپا به زودی برگزار می گردد و فکر می کنم طی یکی دو روز آینده اعلام می گردد که من سفیر این مسابقات هستم و با ریکشای سولاری که ساخته ام در آن به صورت افتخاری شرکت خواهم کرد.

سپاس از وقتی که به کد الکترونیک اختصاص دادید.

ناوین در تمام مدت مصاحبه چنان با اشتیاق از پروژه اش صحبت می کرد که گویی با تمام وجودش می خواهد این مسیر سخت را به انتها برساند. وی از سفر به ایران بسیار راضی بود و اتفاقاتی که برایش افتاده بود برایش غیرمنتظره و جالب بودند. ناوین تمام بروشورها و کاتالوگ هایی که تهیه نموده بود را به ما نشان داد. یکی از چیزهایی که او با افتخار درباره اش صحبت می کرد، پرینت توییتی از آرنولد شوارتزنگر، بازیگر و سیاستمدار معروف آمریکایی بود که لینکی از سایت او درباره روش ساخت اتوریکشای الکتریکی اشاره نموده بود.

وقتی از او پرسیدم که چرا به ریکشا، توک توک هم می گویند، گفت که این نامی است که انگلیسی ها با الهام از صدای موتور ریکشا به آن داده اند که برای ما هم این موضوع جالب بود. اگر به پروژه سفر با توک توک ناوین رابلی علاقه مندید و می خواهید سفر او را دنبال کنید، می توانید به وسیله لینک های زیر، شبکه های اجتماعی او را دنبال کنید.

ناوین برای ادامه پروژه اش به جمع آوری سرمایه احتیاج دارد، بنابراین اگر در توان دارید او را در این راه کمک کنید.

منبع: کجارو
انتشار: 13 آبان 1403 بروزرسانی: 13 آبان 1403 گردآورنده: ecods.ir شناسه مطلب: 2494

به "اختصاصی خبرنگاران : ناوین رابلی و ریکشای سولارش در تهران" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "اختصاصی خبرنگاران : ناوین رابلی و ریکشای سولارش در تهران"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید