سفر به آمریکا: سفر به مولوسیا؛ ریز کشوری در آمریکا
به گزارش کد الکترونیک، جمهوری مولوسیا (Republic of Molossia) ریزکشوری در نزدیکی دیتون، نوادا است که به رسمیت شناخته نمی گردد. مولوسیا در اسم جمهوری است، اما در حقیقت دیکتاتوری نظامی است که کوین باو (Kevin Baugh) آن را اداره می نماید. مولوس از کلمه مورو گرفته شده که در زبان اسپانیایی به معنی تپه کوچک صخره ای است. به گفته باو، مولوسیا بارها اشغال شده، اما توانسته در برابر مهاجمان ایستادگی کند. برای ورود به این کشور احتیاج به ویزا دارید که خود رئیس جمهور آن را صادر می نماید.
اگر علاقمند به سفر با بهترین تور نوروز آمریکا هستید با ما همراه شوید، با مجری مستقیم تور آمریکا از نیویورک، واشنگتن، لس آنجلس، سان فرانسیسکو و لاس وگاس دیدن کنید و بهترین تجربه سفر را داشته باشید.
کارمن ماریا ماچادو (Carmen Maria Machado) داستان نویس، منتقد و مقاله نویسی است که آثارش در مجلات و وب سایت هایی از جمله نیویورکر، گرانتا، NPR و VICE منتشر می گردد. ماچادو سفری به این جمهوری خیالی داشته و در سایت VICE شرحاتی از این سفر جالب نوشته است. در ادامه می توانید سفرنامه او را از زبان خودش بخوانید:
به سوی مکانی که وجود ندارد رانندگی می کنم. علت این کار دریافت ایمیلی از طرف رئیس جمهور مولوسیا است. او مطلبی را که من درباره این ریزکشور نوشته بودم خوانده است و از من خواست با او دیدار کنم. او در ایمیلش نوشته بود:
با خوشحالی شما را همراهی خواهم کرد تا مولوسیا را بگردید و مناظر را به شما نشان می دهم؛ این برای من باعث افتخار خواهد بود. امیدوارم دعوت من را بپذیرید و از کشور فوق العاده ما دیدن کنید!
با صمیمانه ترین احترامات، جناب کوین باو، رئیس جمهور مولوسیا
دوستانم از من می پرسیدند: آیا او عقلش را از دست داده؟ اما پاسخی برای سوالشان نداشتم.
یک روز آدینه در ماه سپتامبر، جهت طولانی برکلی (Berkeley) به سوی سیرا نوادا (Sierra Nevadas) را پیش گرفتم. در بخش شمالی دریاچه تاهو گردش و به ترافیک منتهی به رنو به دلیل تعطیلات آخر هفته برخورد کردم. زمانی که به رنو (Reno) رسیدم، شب را گذراندم. صبح روز بعد از ویرجینیا سیتی نوادا عبور کردم؛ یک شهر پررونق قدیمی با معادن سنگ نقره، جایی که مارک تواین نویسندگی اش را از آن جا شروع کرد؛ درست خارج از منطقه ای خیالی که توسط بونانزا (Bonanza) معروف شد.
مولوسیا در فاصله ای مناسب از صحرا واقع شده است. تابلوی خوش آمدگویی در ابتدای مرز مولوسیا نصب شده است.
جناب کوین باو، رئیس جمهور مولوسیا در لباس کادیلو از منزلش بیرون آمد؛ او حمایلی سه رنگ از پرچم مولوسیا پوشیده بود که به سردوشی طلا متصل بود. کلاه و عینک آفتابی اش که شبیه به عینک کیم جونگ ایل (Kim Jong Il - رهبر کره شمالی از 1994 تا 2011) است، نصف چهره او را پوشانده بود. رئیس جمهور با اشتیاق به من خوش آمد گفت و دستم را محکم فشرد؛ گویی دیپلماتی هستم که مدت ها منتظر او بوده است. سپس از من خواست که هزینه گمرک را بپردازم. مبلغ را در صندوق فلزی انداختم که به در اتاقک گمرک نصب شده بود. تابلویی هشدار می دهد که خیلی چیزها در جمهوری مولوسیا ممنوع است؛ از جمله سلاح گرم، مهمات، مواد منفجره، گربه ماهی، اسفناج، مبلغان مذهبی و فروشندگان، پیاز، شیرماهی و هر چیزی که مربوط به تگزاس باشد.
این کشور را کاملا گشتم؛ در مقیاس مینیاتوری دارای راه آهن، پارک های ملی، میدان جنگ و قبرستان بود. هنگام گردش در این ریزکشور، باو در خصوص نبردهای مختلف مولوسیا شرح می دهد: جنگ سگ مرده (The Dead Dog War) و جنگ با Mustachistan (جنگ با ریزکشور موستاچیستان بر سر مالکیت مرزها).
(جنگ سگ مرده واقعه ای بود که در آن مرزهای مولوسیا از جانب آمریکایی ها تهدید شد. در 3 جولای 1999 جسد یک سگ مرده بدون اجازه توسط نیروهای آمریکایی در مولوسیا دفن شد که این اقدام از سوی جمهوری مولوسیا به عنوان تهدید مرزهای این کشور در نظر گرفته شد. در ابتدا دولت مولوسیا کوشش کرد این موضوع را با مذاکره حل نماید. اما در نهایت به دلیل بی توجهی آمریکایی ها نسبت به برداشتن جسد سگ، بین آنها نزاع و درگیری رخ داد که ارتش مولوسیا در این جنگ توانست پیروز گردد و جسد سگ از این کشور خارج شد. اکنون در آن مکان، مجسمه سگی نصب شده که یادآور بیزاری از جنگ و رفتارهای غیرانسانی بشر با همنوعان خویش است. برگرفته از سایت جمهوری مولوسیا)
من با پرتاب یک موشک بادی، در برنامه فضایی مولوسیایی شرکت کردم و پیروز شدم عنوان کارآموز فضانوردی و گواهی نامه آن را دریافت کنم.
بعد از این تور، جناب باو پاسپورت من را مهر کرد و به عنوان هدیه، پول مولوسیا، دایره های کاغذی را که بر روی تراشه های چسبانده شده اند به من داد. یکی از سکه ها را نگاه کردم. روی آن نوشته شده بود تن والورا (Valora - واحد پول مولوسیا) سکه با تصویر امپراتور نورتون اول و مولوسیان ضرب شده بود؛ شهفرایند عجیب قرن 19 سان فرانسیسکو که خودش را امپراتور آمریکا و حامی مکزیک اظهار داشت و تا زمان مرگش در میان مردم از محبوبیت بالایی برخوردار بود، بهترین فردی بود که می توانستند تصویرش را روی سکه ها ضرب نمایند.
کوین باو پیش از اینکه رئیس جمهور مولوسیا باشد، گروهبان بازنشسته درجه یک ارتش آمریکا بوده که در بخش منابع انسانی گارد ملی نوادا کار می کرد. ظاهرا اعلام باو به عنوان حاکم عالی حکومتی مستقل، برای شغل نظامی اش مشکل ساز بود، اما باعث شد خارج از دسترس رادارهای رسمی آمریکا قرار بگیرد. زمانی که بازدیدنمایندگان به این کشور می فرایند، باو با لباسی شاهانه و رسمی و شخصیتی مهربان ظاهر می گردد.
جناب باو در نوجوانی اش (البته آن موقع فقط کوین نامیده می شد) فیلم موشی که غرید را دید. آن موقع او و دوستش جیمز در پورتلند، اورگن (Portland, Oregon) زندگی می کردند. کوین باو می گوید: ما خیلی تحت تاثیر تخیلات فیلم نهاده شدیم؛ کشور کوچکی که به آمریکا حمله کرد و انتظار داشت شکست بخورد، اما پیروز شد. این ایده برای ما بسیار جالب بود. مولوسیا ابتدا به عنوان پادشاهی عالی وولدشتاین (Grand Republic of Vuldstein) شکل گرفت. جیمز به عنوان پادشاه و باو نخست وزیر بود. مدتی بعد جیمز علاقه اش را به این کشور و پروژه از دست داد، به این ترتیب موقعیت جیمز به باو رسید. پادشاهی عالی وولدشتاین با تنها شهفرایندش به سراسر جهان سفر کرد و در دهه 90 میلادی بود که این کشور در نوادا ساکن شد و نام جدید خود را برگزید.
در چند سال گذشته خیلی چیزها در مولوسیا تغییر نموده است. این کشور اکنون جاذبه های زیادی دارد: نظام پستی، کافه و دفتر رئیس جمهور. وجود مولوسیا به خاطر پول نیست؛ درآمد حاصل از این کار صفر یا بسیار ناچیز است. برای کسب قدرت هم نیست و ارتباطی به تخیلات به سبک امپراتور نورتون ندارد، هر چند باو شاید به دلیل جذابیت آن اجازه دهد این گونه فکر کنید. مولوسیا با لباس ها و شخصیت هایش و اثر متقابل جهانی واقعی و ساختارهای تخیلی، شبیه اکشن نقش آفرینی آنلاین (Live Action Role Playing) به نظر می رسد که از روح اینترنت ایجاد شده، هر چند قبل از اینترنت هم وجود داشته است.
به عنوان مثال این کشور از سال 1983 زمانی که کوین باو در خدمت ارتش بود با آلمان غربی در جنگ بین المللی بوده است. باو به خاطر تمرینات نظامی مجبور بود شب بیدار بماند. او معتقد بود وولدشتاین با بی عدالتی می جنگد. طبق گفته باو سال ها پس از سقوط آلمان شرقی، تنها بخش باقی مانده جزیره ارنست تلمان بود که جزیره ای واقع در ساحل کوبا است. فیدل کاسترو در سال 1972 این جزیره را به نوان هدیه بخشیده بود و هرگز در هیچ یک از بیانیه های معاهده جنگ سرد به آن اشاره نشده بود.
(جنگ سرد اصطلاحی است که به دوره ای از تنش ها، کشمکش ها و رقابت ها در روابط ایالات متحده، شوروی و هم پیمانان آن ها در طول دهه های 1940 تا 1990 گفته می گردد - ویکی پدیا)
اخیرا مولوسیا مورد هجوم داگلاس واکر (Doug Walker) کمدین/ستاره سریال های اینترنتی و دوستان وی نهاده شد. آن ها این کشور را زیر سلطه خود گرفتند و نام آن را به کیکاسا تغییر دادند، اما در نهایت مولوسیا به حاکمان حقیقی خود بازگردانده شد.
مولوسیا واقعا وجود دارد. بخش های مختلف این ریزکشور اختراعات و ابداعات مختلفی را تقلید و اجرا می نمایند. خیالی بودن این کشور شبیه به همبازی خیالی یک کودک نیست؛ مولوسیا از این جهت خیالی است که زاده تخیلات است. مولوسیا مکانی برای جدایی طلب ها، افراد بدبین و توطئه گر نیست. شاید، تنها شاید بتوان گفت مولوسیا کشوری برای همه ما است.
در طول سفرم از رئیس جمهور باو راجع به مولوسیا پرسیدم. سعی کردم سوالم مودبانه باشد و تحقیرآمیز به نظر نرسد. آیا باو خودش را از نظر شخصیتی، شبیه به استیون کلبر (Stephen Colbert) می داند که همیشه در حال ماجراجویی در مرزهای کاریکاتور و حقیقت است؟ آیا کارش شبیه به نمایش هنرمندانه است؟ آیا این کار سرگرمی او است؟
باو می گوید:
مولوسیا سرگرمی نیست. به نوعی می توانم بگویم خود من است. علاقه من است.
اما چرا ریزکشور؟
باو می گوید:
این، شیوه ای برای بیان حاکمیت شخصی، خلاقیت، خیال پردازی و طنز سیاسی است. به این ترتیب می توانید نگاه زیبایی به جهانی اطرافتان داشته باشید. می توانید کشورهای مختلف و کارهای آن ها را ببینید و بگویید: من هم می توانم آن کار را انجام دهم.
منبع: کجارو