رده های سنی کتاب در نسل های اخیر جابه جا شده است، تبلیغات حلقه مفقوده صنعت نشر است

به گزارش کد الکترونیک ، مدتی پیش چاپ صدم کتاب پاستیل های بنفش اثری از کاترین اپلیگیت منتشر شد، کتابی برای نوجوانان که کوشش دارد با زبانی ساده به فراز و نشیب های زندگی بپردازد و راهکارهای عبور از آن را به یاری خانواده و دوستان به مخاطبان خود بیاموزد. چاپ اول این کتاب سال 1395 منتشر شد و اکنون بعد از پنج سال چاپ صدم آن بار دیگر بر ویترین کتابفروشی ها نشسته است، کتابی که به آناهیتا حضرتی آن را ترجمه نموده و روانی متن و سادگی آن را می توان یکی از دلایل موفقیت و اقبال نوجوانان از این کتاب دانست.

رده های سنی کتاب در نسل های اخیر جابه جا شده است، تبلیغات حلقه مفقوده صنعت نشر است

به همین بهانه دقایقی با آناهیتا حضرتی به گفت وگو نشستیم، او که متولد سال 1362 است، دانش آموخته رشته زبان انگلیسی است. اولین ورودش به دنیای ترجمه و کتاب را با پاستیل های بنفش تجربه کرد و بعد از آن کتاب هایی چون درخت آرزو، ربات جنگلی، پسر آفتاب، گرگ های پوشالی و بال های آتشین را در کارنامه خود ثبت نموده است. حضرتی در این گفت وگو با تاکید بر اینکه تبلیغات در حوزه کتاب بخصوص برای بچه ها کم و محدود است، خواهان توجه جدی ناشران به تبلیغات به عنوان یکی از حلقه های صنعت نشر نام برد.

در شرایط مالی کنونی شاید کمتر کتابی در کشور ما خصوصا در حوزه کودک و نوجوان به چاپ صدم برسد، اما امروز شاهدیم که پاستیل های بنفش در مدت پنج سال این راستا را طی نموده است، علت اقبال و استقبال مخاطبان از این اثر را در چه می دانید؟

چاپ های اول که پرفروش می شد فکر می کردیم بیشتر به علت نام و جلد خوش رنگ و لعابش است که مخاطبان از کتاب استقبال می نمایند. اما به مرور متوجه شدیم فقط این دلایل نیست، زیرا خود کتاب پرمحتوا است، روان و ساده است اما در عین حال به نکات مجذوب نمایندهی در آن اشاره شده است. به نظرم مجموعه ای از عوامل باعث این استقبال شده است؛ از نام، جلد تا محتوای مجذوب نماینده و فکر می کنم همه این عوامل مخاطب را برای انتخاب و خرید کتاب راضی می نماید. البته در دیدارهایی هم که با مخاطبان کتاب داشتیم همه متفق القول بودند که کتاب داستان مجذوب نمایندهی دارد.

نام اصلی کتاب کرنشا بود، اما پاستیل های بنفش برای آن انتخاب شد. در این باره برایمان بگویید.

عنوان اصلی کتاب کرنشا بود، اما مترجم و نشر اجازه دارند که نام کتاب را تغییر دهند. از جمله دلایل این تغییر این بود که مخاطب فارسی زبان با کتاب ارتباط برقرار کند. نام کرنشا برای نوجوانان ما ناملموس بود، چون این نام به ندرت شنیده شده است و تصمیم گرفتیم نام دیگری انتخاب کنیم، در جریان ترجمه من عنوان پاستیل های بنفش را انتخاب کردم زیرا نقطه مشترک بین کرنشا و جکسون شخصیت های اصلی کتاب بود و هر دو پاستیل بنفش دوست داشتند.

خیلی ها معتقدند که نوجوانان امروز خیلی اهل کتاب نیستند و شبکه های مجازی همه آن ها درگیر نموده است، اما تجربه این کتاب نشان می دهد که اگر کتاب خوب با محتوا و ظاهر مناسب به دست این گروه سنی برسد، کتاب را می خوانند. به نظر شما انتخاب کتاب های خوب و مناسب و مجذوب نماینده از سوی مترجم یا ناشر چقدر در جذب و کشش مخاطبان نوجوان موثر است؟

این نظر که نوجوان اهل مطالعه نیستند درباره همه افراد جامعه وجود دارد. اما مساله ای که معمولا در نظر گرفته نمی گردد این است که بعضی افراد بر این باور هستند که مطالعه صرفا منوط به خواندن متون ادبی و رمان است. باید این موضوع را در نظر داشته باشیم که قشر جوان ما اکثرا تحصیلنموده هستند و به همین علت مطالعه زیادی دارند. امروز با ورود تکنولوژی خواندن به شکل های دیگر انجام می گردد؛ متن های مختلف، داستان های کوتاه و .. حتی در فضای مجازی. اما قبول ندارم که سطح مطالعه مردم بخصوص نوجوانان پایین است و به نظرم باید آنالیز کنیم کفه ترازوی کدامیک از متون در میان افراد جامعه سنگین تر است، آیا صرفا متون ادبی را نمی خوانند یا کلا مطالعه ای ندارند. در این میان فکر می کنم اگر ناشران و مترجمان به سمت کتاب های مجذوب نماینده و به روز بروند و هر اثر را از نظر لحن کتاب، گزینش کتاب و .. گروه های سنی را مدنظر قرار دهند، کتاب به راحتی مخاطب خود را پیدا می نماید.

اما به نظر می رسد در این زنجیره یک حلقه گمشده داریم که بعضی از کتاب ها خوب دیده نمی شوند و مخاطب حتی از چاپ آن ها اطلاع ندارد.

بله به نظرم حلقه ای که در فضای نشر خیلی به آن توجه نمی گردد؛ تبلیغات است. ناشران باید این موضوع را در نظر بگیرند که کتاب تا دیده نگردد انتخاب نمی گردد. ما در فضای نشر سالانه کتاب های زیادی کار می کنیم؛ اما به جرات می توانم بگویم که حدود 90 درصد آن ها حتی دیده نمی شوند که بخواهند انتخاب شوند. شاید اگر کمیت کمتر گردد و کیفیت بالاتر برود این شرایط بهتر است اما عامل اصلی تبلیغات است که بعضی ناشران فکر می نمایند با هویت اصلی نشر در تضاد است در حالی که اینطور نیست. کتاب باید حتما جلوی چشم مخاطب بگذاریم تا ببیند و انتخاب کند وگرنه اگر کتاب خیلی مجذوب نمایندهی هم داشته باشیم اما دیده نگردد و مخاطب از انتشار آن بی خبر باشد قطعا انتخاب نمی سود.

به نظر شما پاستیل های بنفش توانست در فرایند فراوری و انتشار از این تبلیغات بهره مند گردد؟

ناشر برای این کتاب یک تبلیغات تلویزیونی داشت که اگرچه عنوان کتاب طرح نشد؛ اما یکی از کتاب هایی که به نمایش گذاشته شد، همین اثر بود. تصویر کتاب دیده شد و باید بدانیم مخاطب غیر از اعتماد به ناشر و نویسنده و مترجم به مجذوب نمایندهیت های بصری توجه دارد.

در ادامه برایمان بگویید احتیاج امروز کتاب کودک و نوجوان را در چه می دانید؟

غیر از مجذوب نمایندهیت بصری که برای کتاب اهمیت دارد؛ همانطور که می دانید هر نسل جدیدی که به ما اضافه می گردد از نسل قبل باهوش تر و زیرک تر است. ما نمی توانیم توقع داشته باشیم محتوایی که 50 سال قبل مجذوب نماینده بوده امروز هم مجذوب نماینده است، مگر اینکه نوع ارائه آن برای مخاطب مجذوب نماینده باشد. باید در نظر داشته باشیم مخاطب امروز ما باهوش است و مسائل را درک می نماید. به نظر می رسد رده های سنی کتاب در نسل های اخیر جابجا شده است و بچه ها زودتر به درک و پختگی متون می رسند. علاوه بر آن ما مترجم ها هم باید حواس مان به کار خودمان باشد، ما ترجمه های زیادی در بازار نشر می بینیم که حتی من مترجم آن را پس می زنم چه برسد به مخاطب نوجوان. مترجم رابط بین نویسنده و مخاطب اثر است و اگر نتوانیم این ارتباط را به درستی برقرار کنیم پیغام به درستی منتقل نمی گردد و کتاب مخاطب خود را پیدا نمی نماید. البته این مشکل در رده های سنی مختلف روبه رو شد ه ایم که کتابی را در دست گرفتیم اما متن آنقدر سنگین و ناخوانا بوده که خسته شدیم و کتاب را کنار گذاشتیم. مساله دیگری که همه کتاب ها را آزار می دهد مساله ممیزی کتاب ها است که مجبوریم یکسری مسائل را در ترجمه حذف کنیم و گاهی این حذف کردن زنجیره توالی مفاهیم کتاب را از بین می برد که کتاب و مخاطب از متن آزرده می شوند. مخاطب ما بسیار زیرک است و متوجه می گردد که چیزی در کتاب سر جای خودش نیست و کتاب را زمین می گذارد.

در انتها برایمان بگویید کتاب یا مجموعه جدیدی هم در دست انتشار دارید؟

آخرین رمانی که ترجمه کردم و تا یکی دو ماه آینده به بازار نشر وارد می گردد صندوقچه مدفون نام دارد که مخاطب نوجوان دارد و غیر از آن هم یکسری کتاب برای رده سنی خردسال دارم. البته آخرین اثر کاترین اپلگیت را نیز در دست ترجمه دارم که به زودی منتشر خواهد شد.

منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران
انتشار: 20 آذر 1400 بروزرسانی: 20 آذر 1400 گردآورنده: ecods.ir شناسه مطلب: 2033

به "رده های سنی کتاب در نسل های اخیر جابه جا شده است، تبلیغات حلقه مفقوده صنعت نشر است" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "رده های سنی کتاب در نسل های اخیر جابه جا شده است، تبلیغات حلقه مفقوده صنعت نشر است"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید